کشتن بارمان قباد را

  

http://gundeshapur.com/2012/06/22/qobad-and-barman/

برگی از شاهنامه مصور، رزم تن به تن پهلوانان ایران و توران

برگی از نسخه خطی و مصور شاهنامه عصر صفوی که صحنه نبرد قباد و بارمان و مرگ پهلوان ایرانی را به تصویر کشیده است. در شاهنامه فردوسی می‌خوانیم که چون سپاه نوذر، پادشاه ایران و افراسیاب شاهزاده توران روبرو شدند، پهلوان نامدار توران که بارمان نام داشت پس از سرکشی به اردوگاه سپاه ایران به نزد افراسیاب رفت و درخواست کرد تا به او اجازه دهد به میدان رفته و حریفی برای رزم تن به تن طلب کند. اغریرث برادر افراسیاب مخالفت کرد و گفت که بارمان پهلوان خوش نام توران است و اگر در رزم کشته شود سپاه امید خود را خواهد باخت، بهتر است جنگجویی بی‌نام و نشان را برای آغاز جنگ به میدان بفرستیم تا اگر شکست خورد برای سپاه توران سنگین نباشد. افراسیاب از حرف برادر خشمگین شد و به بارمان دستور داد تا لباس جنگ پوشیده و به میدان نبرد برود.

پس بارمان به میدان رفت به سوی لشکر ایران و قارن فرمانده سپاه بانگ زد که چه کسی از این لشکر حریف من است؟ هیچکدام از پهلوانان ایران پاسخ نگفتند جز قباد، پهلوان نامدار و کهنسال. قارن رو به قباد کرد و گفت که تو پیر و کدخدای سپاه ایران هستی و دیگر توان جنگیدن در تو نیست، اگر در رزم آسیبی ببینی سپاه ناامید خواهد شد. قباد به قارن پاسخ داد که مرگ روزی فراخواهد رسید چه در میدان نبرد و یا در بستر بیماری و من ترجیح می‌دهم تا در میانه رزم کشته شوم، پس به قارن وصیت کرد و نیزه در دست گرفت و به میدان جنگ رفت. قباد رو به بارمان بانگ زد که سرانجام زمان رویارویی ما فرا رسید و پا به میدان گذاشت، پهلوان پیر مغلوب بارمان کمانگیر شد و پس از آن دو سپاه برای جنگ وارد میدان شدند.





داستان کامل را از اینجا بخوانید.

از مجموعه نسخ خطی کتابخانه دانشگاه پرینستون.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد